کسی هست که نیست
نفسم بند نفس های کسی هست که نیست.....
بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست....
غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها.........
شاعری محو تماشای کسی هست که نیست....
در خیالم وسط شعر کسی هست که نیست.....
شعر ابستن رویایی کسی هست که نیست...
کوچ در کوچ به دستان تو عادت میکرد.........
شهری از خاطره منهای کسی هست که نیست....
مثل هر ورز نشستم سر میزی که فقط ...
خستگی های من و چای کسی هست که نیست
ادامه مطلب