رفتن
رفت
غرورمو شکستم و گفتم نرو نمیتونم
گفت برو به زندگیت برس
گفتم زندگیم تویی کجا برم
دلم نیومد نفرین کنم
دلم نمیزاره فراموشش کنم
عقلم نمی ذاره بگم برگرد
خاطراتش نمی زاره نفس بکشم
قسمت نمیزاره دست هایم حتی به رویای داشتنش برسه
و این وسط خدا با همه بزرگیش فقط نگاه میکنه
شاید بعد رفتنت منم برم
اما رفتن من با رفتن تو فرق میکنه
ادامه مطلب